نون خشک
به وبلاگم خوش آمدید.میخوام جمله های قشنگ و دل نشین اینجا بذارم.این جمله ها رو اول برای خودم میگم.بعد برای شما.سعی می کنم هر روز بروز کنم یادتون باشه دنیا جای خوشگذرانی نیست بلکه جای خوب گذرانیه.غم و شادی میگذره.امیدوارم از لحظه لحظه های زندگیتون خوب استفاده کنید.
نون خشک
تو پیاده رو داشتم با پام یه تیکه نون خشک رو جلو میبردم ... از جلو یه مرغ فروشی رد میشدم که صاحب مغازه که یه پیرمرد بود تند اومد جلو گفت پسر جون با نعمت خدا این کارو نکن خدا قهرش میاد ... بعدش هم برداشتش و بوسش کرد و گذاشت یه گوشه پیاده رو ...
راست میگفت. بهش گفتم حق با شماست و راه افتادم. چند قدم جلوتر نرفته بودم که صدای میو میوی بلند یه گربه باعث شد برگردم پشتمو نگاه کنم. دیدم پیرمرده داره با لگد و یه میله آهنی یه بچه گربه رو میزنه و از جلو مغازش دور میکنه ...
برگشتم تیکه نون خشکمو پیدا کنم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، ،
:: برچسب‌ها: نون خشک , خدا,
نویسنده : یک دوست