به وبلاگم خوش آمدید.میخوام جمله های قشنگ و دل نشین اینجا بذارم.این جمله ها رو اول برای خودم میگم.بعد برای شما.سعی می کنم هر روز بروز کنم یادتون باشه دنیا جای خوشگذرانی نیست بلکه جای خوب گذرانیه.غم و شادی میگذره.امیدوارم از لحظه لحظه های زندگیتون خوب استفاده کنید.
صراط مستقيم

ميگفت: ديدين اگه يه مادري ده تا بچه هم داشته باشه،

که نه تاي اون ها سالم باشن،فقط يکيشون مريض باشه

همش غصه ي همون بچه ي مريضشو مي خوره

و هميشه آرزو داره بچش خوب بشه؟
خدا هم از بين اين همه بنده هاي خوبش

اگه يکي از بنده هاش مرض گناه داشته باشه،

خيلي براي اون بندش ناراحت ميشه و هميشه دوست داره

که اون بندش برگرده به صراط مستقيم...

:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
نویسنده : یک دوست
بادکنک

اگه یه روز فرزندی داشتي بیشتر از هر اسباب‌بازی دیگه‌ای براش بادکنک بخر.

بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد می‌ده.

بهش یاد میده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره

بهش یاد میده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی

و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه.

و مهمتر از همه:

بهش یاد میده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اونقدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که

راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده...


:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
نویسنده : یک دوست
خدایا

خدایا . حق داری ازم ناراضی باشی!!! . حق داری جوابمو ندی!!! . حق داری نگام نکنی!!! . ولی میدونم آنقدر رئوف و رحیمی که این کارا رو نمیکنی!!! . شرمندم که دیر به دیر بهت سر میزنم. . دنیـا زنجیر بزرگی به پام بسته . تا اینجا هم که اومدم مرخصی گرفتم

:: موضوعات مرتبط: مذهبی، دعا، ،
:: برچسب‌ها: خدا, دنیا, زندانی, حق,
نویسنده : یک دوست
دید مثبت

يكي از اساتيد دانشگاه خاطره جالبي را كه مربوط به سالها پيش بود نقل ميكرد:


"چندين سال قبل براي تحصيل در دانشگاه سانتا کلارا کالیفرنیا، وارد ايالات متحده شده بودم،
سه چهار ماه از شروع سال تحصيلي گذشته بود كه يك كار گروهي براي دانشجويان تعيين

شد كه در گروه هاي پنج شش نفري با برنامه زماني مشخصي بايد انجام ميشد.

دقيقا يادمه از دختر آمريكايي كه درست توي نيمكت بغليم مينشست و اسمش كاترينا بود پرسيدم كه براي اين كار گروهي تصميمش چيه؟

گفت اول بايد برنامه زماني رو ببينه، ظاهرا برنامه دست يكي از دانشجوها به اسم فيليپ بود.

پرسيدم فيليپ رو ميشناسي؟

كاترينا گفت آره، همون پسري كه موهاي بلوند قشنگي داره و رديف جلو ميشينه!

گفتم نميدونم كيو ميگي!

گفت همون پسر خوش تيپ كه معمولا پيراهن و شلوار روشن شيكي تنش ميكنه!

گفتم نميدونم منظورت كيه؟

گفت همون پسري كه كيف وكفشش هميشه ست هست باهم!

بازم نفهميدم منظورش كي بود!

اونجا بود كه كاترينا تون صداشو يكم پايين آورد و گفت فيليپ ديگه، همون پسر مهربوني

كه روي ويلچير ميشينه...

اين بار دقيقا فهميدم كيو ميگه ولي به طرز غير قابل باوري رفتم تو فكر،

آدم چقدر بايد نگاهش به اطراف مثبت باشه كه بتونه از ويژگي هاي منفي و نقص ها چشم

پوشي كنه...

چقدر خوبه مثبت ديدن...

يك لحظه خودمو جاي كاترينا گذاشتم ، اگر از من در مورد فيليپ ميپرسيدن و فيليپو

ميشناختم، چي ميگفتم؟

حتما سريع ميگفتم همون معلوله ديگه!!

وقتي نگاه كاترينا رو با ديد خودم مقايسه كردم خيلي خجالت كشيدم...

شما چي فكر ميكنيد؟

چقد عالي ميشه اگه ويژگي هاي مثبت افراد رو بيشتر ببينيم و بتونيم از نقص هاشون چشم پوشي كنيم"

نویسنده : یک دوست

آتشی نمى سوزاند "ابراهيم" را و دريايى غرق نمی کند "موسى" را ، کودکی كه مادرش او را به دست موجهاى "نيل" می‌سپارد تا برسد به خانه‌ی فرعونِ تشنه به خونَش. ديگری را برادرانش به چاه مى اندازند سر از خانه‌ی عزيز مصر در می‌آورد. مکر زليخا زندانيش مي‌كند، اما عاقبت بر تخت ملک مي‌نشيند.
> از اين "قِصَص" قرآنى هنوز هم نياموختيم ؟!که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد نمی توانند . او که يگانه تکيه گاه من و توست !پس به "تدبيرش" اعتماد کن . به "حکمتش" دل بسپار. به او "توکل" کن. و به سمت او "قدمی بردار" تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشينی{-35-}

:: موضوعات مرتبط: مذهبی، قرآن و حدیث، ،
نویسنده : یک دوست
منو ببخش
خداي خوبم...

بخاطر تمام لحظه هايي كه منتظرم بوديو نيومدم ، منو ببخش...

بخاطر تمام لحظه هايي كه منو ديديو من نديدمت ، منو ببخش...

بخاطر تمام لحظه هايي كه برام خوب خواستيو من بد كردم ، منو ببخش...

بخاطر تمام لحظه هايي كه اميدتو نا اميد كردم ، منو ببخش...

بخاطر تمام لحظه هايي كه برام وقت گذاشتي و من وقت نداشتم ، منو ببخش...

بخاطر تمام لحظه هايي كه تنهام نگذاشتي و من خودمو تنها ديدم ......

بخاطر تمام لحظه هايي كه به مهربون بودنت ، بخشنده بودنت ، آمرزنده بودنت ، بزرگ
بودنت و بودنت ...شك كردم ؛ منو ببخش..

بخاطر تمام لحظه هايي كه اشكهام براي كسي جز تو بود....

بخاطر تمام لحظه هايي كه خواهش ها و التماسام براي كسي جز تو بود...

بخاطر تمام لحظه هايي كه لذتها و شادي هام براي كسي جز تو بود...

منو ببخش...
نویسنده : یک دوست
نویسنده : یک دوست

اگر کسي تو را با تمام مهربانيت دوست نداشت ...

دلگير مباش که نه تو گناهکاري نه او ...

آنگاه که مهر می ‌ورزی مهربانيت تو را زيباترين

معصوم دنيا مي‌کند ...

پس خود را گناهکار مبين ...

من عيسي نامي را ميشناسم که ده بيمار را در يک

روز شفا داد ...

و تنها يکي سپاسش گفت ...

من خدايي ميشناسم كه ابر رحمتش به زمين و زمان باريده ...

يکي سپاسش مي گويد و هزاران نفر کفر ...

پس مپندار بهتر از آنچه عيسي و خدايش را سپاس گفتند ...

از تو براي مهربانيت قدرداني ميکنند ...

خوبي دليل جاودانگي تو خواهد شد ... پس به راهت

ادامه بده..

نویسنده : یک دوست
یادمان رفت

سرمشق های آب بابا یادمان رفت رسم نوشتن با قلم ها یادمان رفت


گل کردن لبخند های هم کلاسی در یک نگاه ساده حتی یادمان رفت


ترس از معلم,حل تمرین , پای تخته آن روزهای بی کلک را یادمان رفت


راه فرار از مشق های زنگ اول ای وای ننوشتیم آقا یادمان رفت


آن روزها را آنقدر شوخی گرفتیم جدیت تصمیم کبری یادمان رفت


شعر خدای مهربان را حفظ کردیم یادش بخیر اما خدا را یادمان رفت


در گوشمان خواندند رسم آدمیت آن حرف ها را زود اما یادمان رفت


فردا چه کاره میشوی,موضوع انشا ساده نوشتیم آنقدر تا یادمان رفت


دیروز تکلیف آب بابا بود وخط خورد تکلیف فردا نان و بابا یادمان رفت

:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: خدا, یاد, معلم, آدم,
نویسنده : یک دوست
چقدر اعتقاد داریم؟
:: موضوعات مرتبط: جمله و شعر، جملات زیبا، ،
:: برچسب‌ها: خدا, اعتقاد,
نویسنده : یک دوست