به وبلاگم خوش آمدید.میخوام جمله های قشنگ و دل نشین اینجا بذارم.این جمله ها رو اول برای خودم میگم.بعد برای شما.سعی می کنم هر روز بروز کنم یادتون باشه دنیا جای خوشگذرانی نیست بلکه جای خوب گذرانیه.غم و شادی میگذره.امیدوارم از لحظه لحظه های زندگیتون خوب استفاده کنید.
تولدت مبارک امام خوبم

امام زمان مولای من
تولدت مبارک مبارک مبارک

بیا شمعا رو فوت کن نمیگیم انشاله 120 ساله شی چون از 1000 سال هم گذشت بجاش میگیم انشاله ظهور کنی انتقام خون امام حسین و مادرت رو بگیری
به امید روزی که بیاییم حضوری تبریک بگیم نه مجازی
مولای جان تبریک دست خالی مرا با سخاوتت ازمون بپذیر

index.jpg

:: موضوعات مرتبط: مذهبی، اهل بیت، ،
:: برچسب‌ها: امام زمان, تولد,
نویسنده : یک دوست
باز هم زینب
:: موضوعات مرتبط: مذهبی، اهل بیت، ،
:: برچسب‌ها: حضرت زینب, حضرت عباس,
نویسنده : یک دوست
لامپ اصلی
شما یه کوچه رو فرض کن که شهرداری واسه روشنایی این کوچه میاد یه لامپ 1500 میذاره.آقا  بچه های این کوچه که تخس بودن میان این لامپو میشکونن میاد دومی رو میذاره باز بچه ها میشکوننش میاد سومی رو میذاره باز...خلاصه یازده تا لامپ میذاره این بچه اینقد تخسن  همه رو میشکوننشون.دیگه دوازدهمی رو نمیذاره.زمان میگذره این کوچه تو تاریکی هست بعد چند سال تاریکی ریش سفیدای این کوچه میان پیش شهردار میگن آقا غلط کردیم بیان لامپ بذارین ما نمیخوایم تو تاریکی باشیم اون قدیما بچه ها نادون بودن اونا دیگه بزرگ شدن بچه های الآن خوب و مظلوم وسر به راه هستن خود بچه ها هم میخوان لامپ بیاد.ببخشید مارو بیان یه لامپ بذارین.شهردار به اینا میگه نه باید امتحانتون کنم من الآن میام یه لامپ 100 میذارم اگه امتحانتون رو خوب پس دادین لامپ سالم موند خودنو ثابت کردین.به من ثابت شد که واقعا میخواین اگه لامپ بیاد سالم میمونه هواشو داری  بعد اصلی رو میذارم.
الآن مصداق اون لامپ های اصلی امامان ما هستن
اون بچه ها ما مسلمونا هستیم
اون ریش سفیدا افراد مستجاب دعوه و علمای ما
شهردار مصداق خداست
و اون لامپ 100 مصداق ولی فقیه
خب حالو تو میخوای واقعا میخوای امام زمان ظهور کنه؟
:: موضوعات مرتبط: مذهبی، اهل بیت، ،
:: برچسب‌ها: امام زمان, لامپ, شهردار, خدا,
نویسنده : یک دوست
علامه جعفری

 

علامه جعفری می گفتند تو یکی از زیارتام که مشهد رفته بودم به امام رضا گفتم «یا امام رضا دلم میخواد تو این زیارت خودمو از نظر تو بشناسم که چه جوری منو می بینی نشونه شم این باشه که تا وارد صحنت شدم از اولین حرف اولین کسی که با من حرف می زنه من پیامتو بگیرم» گفتند وارد  صحن که شدم خانممو گم کردم. اینور بگرد، اونور بگرد، یه دفه دیدم داره میره خودمو رسوندم بهش و از پشت سر صداش زدم که کجایی؟ روشو که برگردوند دیدم زن من نیست بلافاصله بهم گفت: «خیلی خری». حالا منم مات شده بودم که امام رضا عجب رک حرف میزنه.  زنه دید انگار دست بردار نیستم دارم نگاش می کنم گفتش «نه فقط خودت پدر و مادر و جدو آبادتم خرند». علامه میگن این داستانو برا شهید مطهری تعریف کردم تا ۲۰ دقیقه می خندید

******
خاطره عزیز ، لطیف و صادقانه است ؛ حال ، مقایسه کنید با گزافه گو هایی که معاذالله خدا ، پیامبر ، ائمه
و به ویژه امضای امام زمان را در  "جیب" بغل خود دارند وپیوسته به معجزه ... ، طلا ، مس می کنند ! و 
چه به تکرار

:: موضوعات مرتبط: سخنان بزرگان، مذهبی، اهل بیت، متفرقه، ،
:: برچسب‌ها: علمه, امام رضا,
نویسنده : یک دوست
ببخش آقا

شش ماه کلاس و تمرین

برای یک امتحان یک ساعته

و

وهزاران قرن هفته

فقط

برای یک جمعه

وما شب امتحانی ها همیشه منتظر برای لغو امتحان


ببخش آقا

:: موضوعات مرتبط: مذهبی، اهل بیت، ،
:: برچسب‌ها: امتحان, جمعه, امام زمان,
نویسنده : یک دوست
محمد

در مسجد محمد

نقشۀ حمله به دختر محمد

به تصویب می رسد

و یک صلوات محمدی هم

مهر تایید این طرح می شود!

:: موضوعات مرتبط: مذهبی، اهل بیت، ،
:: برچسب‌ها: محمد, صلوات, ذختر,
نویسنده : یک دوست
یک دست

 8ec2c20be24fb70177829f46891c0fd3-425.jpeg

در تاریخ

تنها یک دست صدا داشت
آن دستی که صورت تو را...

پ.ن:
ما بیخیال سیلی مادر نمیشویم !

:: موضوعات مرتبط: مذهبی، اهل بیت، ،
:: برچسب‌ها: سیلی, مادر, ,
نویسنده : یک دوست
خیاط

خیاطهای زبردست و ماهری اند این کوفیان

مشک را به سینه ی عباس،

و شش ماهه را به سینه حسین دوختند....

:: موضوعات مرتبط: مذهبی، اهل بیت، ،
:: برچسب‌ها: خیاط, امام حسین, عباس,
نویسنده : یک دوست
نامه

نامه هایی

که برای آمدنت

انداختیم در چاه جمکران...

رکورد نامه های کوفیان را زد...

:: موضوعات مرتبط: مذهبی، اهل بیت، ،
:: برچسب‌ها: نامه, جمکران,
نویسنده : یک دوست
تحمل

از تحمل کردنِ من فهمیده ام!
صبر امام زمان
به عمه اش زینب
رفته است

:: موضوعات مرتبط: مذهبی، اهل بیت، ،
:: برچسب‌ها: امام زمان, حضرت زینب, صبر,
نویسنده : یک دوست