سه شنبه 11 مهر 1391 |
:: برچسبها: جمله, الهام بخش,
نویسنده : یک دوست
|
:: برچسبها: جمله, الهام بخش,
هجرزدردوداغ دلگیرم کرد
ﺁﯼ ﺁﺩﻡ ﺑﺰﺭﮔﻬﺎ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﺪ ﺗﺎ ﮔﻢ ﻧﺸﻮﻡ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺭﺍﻩ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺷﻤﺎ ﺗﻌﻮﯾﺾ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺩﺧﺘﺮﮐﯽ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺗﺮﯾﻦ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﺳﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺟﺴﺖ ﻭ ﮐﻔﺸﺪﻭﺯﮐﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻭ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺷﺎﭘﺮﮎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﯿﺎﻫﻮﯼ ﻣﺎ ﮔﻢ ﺷﺪ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ .......... :: برچسبها: دختر, دیوانه, عشق, صدا, دوستت دارم, ,
پنجه ميسايم بر پنجرهها :: برچسبها: فریاد, درد, صدا,
:: برچسبها: جملات الهام بخش, مثبت اندیشی, زندگی, خدا,
مادركناردخترموسى نشسته ايم،عمريست محو او به تماشا نشسته ايم "اينجا كويرداغ ونمك زارشورنيست" ما روبروی پهنه دريا نشسته ايم" قم سالهاست با نفسش زنده مانده است" باوركنيد پيش مسيحا نشسته ايم. بوی مدينه میوزد از شهر ما بيا.ما در جوارحضرت زهرا نشسته ايم". ميلاد كريميه اهل البيت حضرت معصومه سلام الله عليها مبارك باد ما جرعه نوش قطره ی آبی زکوثریم/از نوکران درگه زهرا و حیدریم/مدح وثنای آل پیمبر شعار ماست/ما ریزه خوار دختر موسی بن جعفریم/یا أخت الرضا مددی :: برچسبها: حضرت معصومه, قم, دختر, حضرت زهرا,
روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم از کجا آمده ام ،آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم ، آخر ننمایی وطنم مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا یا چه بودست مراد وی از این ساختنم مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش پرو بالی بزنم :: برچسبها: خاک, وطن, بدن, پرواز,
هفتاد و دو شب مانده کمر خم بشود هفتاد و دو عاشق از زمین کم بشود هـفتاد و دو وادی خطر در راه اسـت هفتـاد و دو شب مانده محـرم بشود
پرسید این سرزمین چه نام دارد ؟ گفتند غاضریه . پرسید اسم دیگر هم دارد ؟ گفتند نینوا . پرسید غیر از این دو اسم چه ؟ گفتند شاطی الفرات پرسید همین ؟ گفتند کــــــــــــــــــــــــربـــــــــــــــــــــلا :: برچسبها: هفتاد و دو, محرم, عاشق,
کی رفته يی ز دل که تمنا کنم ترا؟
:: برچسبها: خدا, رسوا, عاشق, زیبا, کعبه,
ای پادشه خوبان داد از غم تنهايی
|
|