![]() |
سه شنبه 27 تير 1391 |
از مرحوم حاج آقا مجتهدي نقل شد که ميفرمودند: آقاي آخوند از آقاي نخودکي خواست که او را موعظه کند.
آقاي نخودکي گفت: مرنج و مرنجان
آقاي آخوند گفت مرنجان را فهميدم يعني کسي را اذيت نکنم.ولي مرنج يعني چي ؟چطور ميتوانم ناراحت نشوم؟مثلا وقتي بفهمم کسي مرا غيبت کرده يا فحش داده چطور ميتوانم نرنجم؟!
آقاي نخودکي گفت: علاج آن است که خودت را کسي نداني. اگر خودت را کسي ندانستي ديگر نمي رنجي.
آقاي نخودکي گفت: مرنج و مرنجان
آقاي آخوند گفت مرنجان را فهميدم يعني کسي را اذيت نکنم.ولي مرنج يعني چي ؟چطور ميتوانم ناراحت نشوم؟مثلا وقتي بفهمم کسي مرا غيبت کرده يا فحش داده چطور ميتوانم نرنجم؟!
آقاي نخودکي گفت: علاج آن است که خودت را کسي نداني. اگر خودت را کسي ندانستي ديگر نمي رنجي.
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها: مجتهدی, نخودکی, نرنجیدن, غیبت, فحش,
![]() نویسنده : یک دوست
![]() |